نگفتن

همیشه کلی حرف تو دلم بود که میخواستم بگم ولی بخاطر درونگراییم نمیتونستم بگم کلن میریختم تو خودم همین الانشم میریزم نمیدونم انگار وقتی میخوام درباره ی دردام به کسی چیزی بگم حس ضعیف بودن بهم دست میده و نمیدونم چرا ولی خوب اینجوریم دیگه!
میدونی خداوکیلی خسته شدم دیگه نمیکشم هر رفیقی دارم یا بخاطره یه مسئله ک//صشر ولم کرد یا کلن اصن نمیشد بهش گفت رفیق!
بقیه ی دوستامم که مجازی بودن یسری مواقع واقعا میومدم میگفتیم میخندیدم حال میکردیم ولی بازم چیزیو تغییر نمیداد چون نمیتونستم لمسشون کنم !
رل زدنمم که همینجور یا ولم کردن یا به زبان ساده ج//نده بودن
ولی خوب این آخریه خیلی خوبه یه چیز دیگه بود ولی خوب دیگه زدم دله اونم شکستم دیگه کاریش نمیشه کرد اونم همیشه بم میگف بهم بگو چی شده همیشه بهم میگف ولی خوب بازم نتونستم دردامو بهش بگم !
همین نگفتنا آخرش باعث شد انقدر فشار عصبی بهم وارد بشه که بزنم کله دوستامو رفیقامو حتی دوست دختره فرشتمو به فنا بدم
هعیییییییییییی نگفتن نگفتن نگفتن چرا من اینجوریم نمیخوام اینجوری باشم میخوام مثله بقیه بگم چه مرگمه چرا من نمیتونم مثله بقیه باشم ؟؟؟